جمعه 88 بهمن 16 :: 12:53 عصر :: نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ
تصویری از جها ن اسلام در قرن چهارم <\/h3>
ابتدا لازم است تصویری کلی از جهان اسلام در قرن چهارم داشته باشیم تا بحث در تاریخ اجتماعی شیعه واضح تر باشد. در این قرن با اینکه بخش اعظم جهان اسلام بظاهر داخل در قلمرو خلافت عباسی بود ، اما حاکمان مناطق و نواحی اغلب با قدرت و نیروی خود بر ولایات تسلط می یافتند و آنگاه اگر خراج را برای خلیفه می فرستادند و اسم او را در خطبه می بردند ، خلیفه نیز او را به عنوان امیر و والی آن دیار می پذیرفت و برایش لوا و خلعت می فرستاد. حکام در تعیین سیاست ها و صلح ها و جنگ ها استقلال کامل داشتند و خلیفه بر آن ها هیچگونه سلطه ونفوذی نداشت. در ابتدای این قرن ، سامانیان بر خراسان و ماوراء النهر و آل زیار بر بخش های مرکزی ایران و حمدانیان و اخشیدیان بر نواحی موصل وشام حکومت می کردند. در اواخر این قرن قسمت شرقی مملکت پهناور اسلامی یعنی خراسان , بدست غزنویان افتاد که به زودی تا قلب ایران هم پیشروی کردند. و در قسمت مغرب ، فاطمیان سر کار آمده بودند و هرروز رو به پیشروی و ترقی بودند بحدی که تا اواخر قرن چهارم علاوه بر مصر بر حجاز نیز تسلط یافتند . قرمطیان نیز بر بخشهایی از شبه جزیره عربستان حکومت داشته و برای خلافت عباسی و عموم مسلمانان مزاحمت هایی را ایجاد می کردند. دراین قرن هرکس نیروی جنگیی داشت ابراز وجود کرده و بخشی از سرزمین پهناور اسلامی را به تصرف در می آورد و والیان نیز اغلب سعی داشتند از تحت سلطه خلافت و حکومت مرکزی خارج گردیده و استقلال پیدا کنند. به همین جهت سراسر این قرن مملو از نبرد ها وجنگهای ریز و درشت است که حاکمان ولایات باهم یا با حکومت مرکزی داشته اند. حمدانیان که شیعه اثنی عشری بودند منسوب به قبیله بزرگ بنی تغلب بودند که در قسمت هایی از عراق سکونت داشتند و نخستین کسی که از این خاندان به حکومت دست یافت ، عبدالله ابو الهیجا بود که در سال 293 هجری با حکم خلیفه به حکومت موصل منصوب گردید. پسرش حسن بن عبدالله بن حمدان (ناصر الدوله) پس از مدت ها درگیری و نبرد با عموهایش درسال 329 هجری به فرمان خلیفه الراضی به حکومت موصل وجزیره (دیار بکر ، دیار ربیعه و دیار مضر) رسید و برادرش علی سیف الدوله نیز او را در حفظ این قلمرو ها یاری داد . ناصر الدوله از مرکز قدرت خود فعالانه در سیاست های بغداد مداخله می کرد و سرانجام در سال 330 از سوی خلیفه به وزارت منصوب گردید. اما پس از یکسال وزارت با شورش یکی از سردارانش بنام توزون مواجه گردید و او مجبور شد برای حفظ قلمرو اصلی حکومت خود به موصل عقب نشینی کند. امارت حمدانیان حلب را سیف الدوله بنیان نهاد که در 333 وارد حلب شد و حمص و سایر شهر های آن را فتح کرد و برجای اخشیدیان به فرمانروایی پرداخت. او تا 336 نواحی شمال شام و باتلاقهای مرزی و دیار مضر و دیار بکر را زیر فرمان خود درآورد و به کسب استقلال از امارت موصل و آل بویه توفیق یافت . سیف الدوله با اینکه قدرتش در شام تثبیت نشده بود و رقیبان زیادی حکومت او را تهدید می کرد اما به جنگ رومیان شتافت که گاهی پیروز می شد و گاهی شکست می خورد و سرانجام پایتختش توسط مسیحیان اشغال گردید. وی همزمان در طول حکومت خود گاهی در شمال با سپاهیان روم وگاهی در غرب با فاطمیان مصر و در شرق با آل بویه درگیری و نبرد داشت. اما سرا نجام در زمان عضد الدوله جانشینش سعد الدوله مجبور گردید اقتدار آل بویه را به رسمیت بشناسد . پیش از آن ناصرالدوله نیز در زمان معز الدوله ، پس از شکست و از دست دادن قدرت خود ، به حکومت آل بویه گردن نهاده بود و خراج گذار آل بویه شده بود. اما آل بویه که جنگاوران دیلمی را رهبری می کردند ، سه برادر بنام های علی ، حسن و احمد بودند که ابتدا در خدمت ماکان بن کاکی و از زمره لشکریان او بود که در شرق ایران و قسمت هایی از جبال حکومت می راند . پس از شکست ماکان از مرداویج، آل بویه به مرداویج پیوستند و مرداویج علی را به فرمانروایی کرج که در اراک فعلی قرار داشت ، گمارد اما پس از مدتی پشیمان شد و علی را عزل کرد بنابر این پسران بویه بطرف اصفهان و سرانجام شیراز رفته و آن شهر را تسخیر کردند و از آن شهر کم کم قدرت خود را به سمت مرکز ایران و قلمرو آل زیار و سپس اهواز و عراق گسترش دادند. رهبری آل بویه در دست علی برادر ارشد بود و هنگامی که او شیراز و شهرهای مجاور را بدست آورد ، حسن برادرش را به سمت ایالات مرکزی ایران گسیل داشت و او اصفهان و ری را تحت فرمان در آورد و در آن مناطق مشغول حکمرانی گردید . علی همچنین برادر کوچکتر را به سمت کرمان فرستاد و باعدم توفیق او در کرمان سپس او را به سمت اهواز گسیل نمود . احمد موفق گردید اهواز را تسخیر کرده و از آنجا به گسترش قلمرو خود بپردازد تا اینکه در سال 334 هجری بغداد را هم به تصرف در آورد. با تسلط احمد بر بغداد ، وی از خلیفه المستکفی لقب عماد الدوله را برای علی و معزالدوله را برای خود و رکن الدوله را برای حسن اخذ کرد. از آن پس خلیفه بیش از پیش قدرت خود را از دست داد و تنها به عنوان یک مقام تشریفاتی باقی ماند. آل بویه از سال 322 که برشیراز تسلط یافتندتا سال 447 بمدت صد و بیست و هفت سال بر بخش غربی و مرکزی ایران و عراق و شام حکومت کردند و حکومت آنان بزرگترین حکومت زمان خود به شمار می رفت . اما آل بویه موفق نشدند یک دولت واحد و متمرکزی تشکیل دهند و حاکمیت آنان به سه قلمرو مجزا تحت سرپرستی سه برادر تقسیم گردیده بود و تازمانیکه این سه برادر زنده بودند ، بخاطر همبستگی برادران و همکاری ایشان باهمدیگر قدرت شان رو به فزونی بود. اما پس از آنان بخاطر رقابت ها و درگیری های خانوادگی قدرت شان روبه ضعف نهاد و مناطق مرکزی ایران را سلطان محمود غزنوی در سال 420 از چنگ مجدالدوله بیرون آورد و بغداد را سلطان طغرل سلجوقی در سال 447 تصرف کرد و در سال بعد شیراز را از دست آل بویه خارج کرد و بدین ترتیب حکومت آل بویه منقرض گردید. موقعیت شیعیان اثنی عشری درقرن چهارم : در نیمه اول قرن چهارم ، پیش از به قدرت رسیدن آل بویه ،تشیع امامی مهم ترین مذهب شیعی مورد حمایت میانه رو ها بود ؛ یعنی کسانی که از دست زدن به اعمال انقلابی برای براندازی نظام حاکم سنی اجتناب می ورزیدند . غیبت امام دوازدهم و عدم حضور او در میان جامعه این امکان را برای پیروانش فراهم می کرد تا خود را به دستگاه خلافت نزدیک کرده و مناصبی را در اختیار بگیرند. در صورتی که زیدیه و اسماعیلیه بخاطر آنکه امام حاضر داشتند و آنان نمی توانستند با خلافت عباسی سازش کنند ، این فرصت را نداشتند.
آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها |
||||